صدای جیرجیرکا و بوق ماشین
برقا ۴ ساعت در روز میره. تو تاریکی تنها تو خونه نشستم، اگه درد نداشتم و تو این شهر تخمی نبودم الان میزدم بیرون شبگردی. بچه که بودم آرزو میکردم پسر باشم که فقط اجازه داشته باشم شبا برم بیرون. شب عشقه، شب زندگیه.
برقا ۴ ساعت در روز میره. تو تاریکی تنها تو خونه نشستم، اگه درد نداشتم و تو این شهر تخمی نبودم الان میزدم بیرون شبگردی. بچه که بودم آرزو میکردم پسر باشم که فقط اجازه داشته باشم شبا برم بیرون. شب عشقه، شب زندگیه.