بعد از یه هفته فست‌فود خوردن، غذای خونگی یه‌جور دیگه می‌چسبه. بغیر از این یه مورد، بقیه چیزا اینجا جهنمه، از جمله هوا و رطوبت. کولر بیست چهاری روشن، ولی بازم دارم ضجه می‌زنم. تو هم که طبق معمول معلوم نیست کجایی، سرِ کاری؟ با رفیقاتی؟ کدوم باغی، کدوم جمع، کدوم پارتی؟ مستی، هایی، در حال بگایی؟ ندونستن خیلی بدتر از دونستن و کنار اومدنه. تو الان لابد سیاه مستی، من نشستم با یه لیوان آب یخ جلوم، موزیک پلی، دارم قرص نعنامو میک می‌زنم زیر کولر.