باز پریود و گریه
نمیخوام ازت بنویسم ولی مثل اینکه چارهای نیست. هرچی راجب خوب شدن و موو آن کردن میخونم، نوشته باید با احساساتتون مواجه شین، اگه سعی کنین سرکوبشون کنین یا ایگنور کنین هیچوقت تموم نمیشن، پس مینویسم، حتی اگه با هر کلمه غرورم تیکه تیکه شه. اوایل که بعد از چندین سال سینگلی تونستی به دیواری که دور خودم کشیدم نفوذ کنی، میدونستم تهش اینه، بهتم میگفتم. گفتم شرایط من جوریه که نمیشه. ولی بعد از اینکه خودتو تو قلبم جا کردی نه تو گوش دادی به حرفم، نه من تونستم پا پس بکشم. اون موقع یه آهنگی گوش میدادم، با اینکه با هم بودیم گوش میدادم و گریه میکردم. چون این روزا رو میدیدم. میدونستم قراره دهنم گاییده شه. نه بخاطر اینکه به تو اعتماد نداشتم، بخاطر اینکه حق میدادم یه روز مخت نکشه دیگه. داشتم انتظارات خودمو تا صفر میاوردم پایین که درد نکشم وقتی تموم شد. ولی تاثیری رو میزان درد نداشت.
میدونستم قراره اون آهنگو زندگی کنم، به خودم میگفتم اگه قراره اینجوری شه کاش آخرشم درست در بیاد؛
انقدر گریه کردم جای اشکامم نمیشه پاک
یه روز یهجا بیا دوباره پیدام بکن
بگو قلب آخرمه، واسه همیشه برا تو
اما قرار نیست هیچ روزی هیچجایی دوباره پیدام کنی، قلب آخرتم قرار نیست به من بدی. ینی تو بخوای هم میدونم نمیشه، شاید من نخوام دیگه. اشکامم یه روز خشک شن، حسی هم دیگه بهت نداشته باشم، جاشون تا ابد پاک نمیشه.